حق پیگیری قانونی ترور سردار سلیمانی را حفظ میکنیم
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۴۳۱۸
به گزارش خبرگزاری مهر، امیرسعید ایروانی سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل روز سه شنبه به وقت محلی در نامهای به آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل و سفیر فرانسه در سازمان ملل به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت در ماه جاری میلادی (ژانویه ۲۰۲۴)، به مناسبت چهارمین سالگرد ترور ناجوانمردانه سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شاخه رسمی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و همراهانش در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۲۰ توسط ایالات متحده در فرودگاه بینالمللی بغداد عراق، موضع جمهوری اسلامی ایران را بار دیگر تکرار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل نامه سفیر ایران در سازمان ملل به شرح زیر است:
به مناسبت چهارمین سالگرد ترور ناجوانمردانه سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شاخه رسمی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، و همراهانش در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۲۰ توسط ایالات متحده در فرودگاه بین المللی بغداد، عراق، موضع جمهوری اسلامی ایران را به شرح زیر تکرار کنم:
۱) همانطور که در مکاتبات قبلی ما به وضوح بیان شد، سرلشکر قاسم سلیمانی در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۲۰ هنگام بازدید از عراق به درخواست رسمی دولت عراق، توسط ایالات متحده ترور شد. این اقدام تروریستی به دستور مستقیم رئیس جمهور وقت ایالات متحده انجام شد.
۲) این اقدام تروریستی نقض آشکار قوانین بینالمللی است و یک اقدام ناصواب بینالمللی و ناقض تعهدات بینالمللی ایالات متحده است. بر اساس قوانین بین المللی، ایالات متحده مسئول ارتکاب این جنایت مذموم است. جمهوری اسلامی ایران حق مشروع خود را بر اساس حقوق بین الملل برای پیگیری مراحل قانونی با هدف پاسخگویی و محاکمه عاملان، سازمان دهندگان و حامیان این اقدام مذموم تروریستی حفظ میکند.
۳) به غیر از ایالات متحده، همه کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به هر وسیلهای به آنها کمک، حمایت و یا به هر نحوی دیگر کمک و حمایت کرده اند، مسئولیت مشارکت خود در ارتکاب این جنایت تروریستی را بر عهده دارند. در نتیجه، آنها باید به خاطر نقش مستقیم یا غیرمستقیم خود در این اقدام مذموم تروریستی پاسخگو و محاکمه شوند.
۴) رژیم اسرائیل نیز در این جنایت بزرگ دست داشت. نقش رژیم صهیونیستی به طور رسمی توسط رئیس اطلاعات نظامی رژیم سابق اسرائیل تأیید شد و وی به صراحت اعلام کرد که "اطلاعات اسرائیل نقشی" در این ترور داشته است و آن را "دستاورد" قابل توجه و یکی از دو ترور مهم در دوران تصدی خود توصیف کرد. جمهوری اسلامی ایران قبلاً در نامه مورخ ۳ ژانویه ۲۰۲۲ (S/۲۰۲۲/۵) به مسئولیت رژیم صهیونیستی در این ترور اشاره کرده است. علاوه بر این، ایالات متحده از پایگاه هوایی رامشتاین در آلمان به همراه برخی از پایگاههای نظامی خود در منطقه برای اجرای این عملیات تروریستی استفاده کرد.
۵) شایان ذکر است که سرلشکر قاسم سلیمانی در حمایت از مردم و دولتهای کشورهای منطقه از جمله جمهوری عربی سوریه و جمهوری عراق در تلاشهای هماهنگ آنها علیه گروههای تروریستی نقش محوری ایفا کرد. تلاشهای متعهدانه او که بنا به درخواست صریح این کشورها انجام شد، قدردانی گسترده مردم و مقامات مربوطه را به همراه داشت و عناوین معتبری مانند قهرمان مبارزه با تروریسم و ژنرال صلح را برای او به ارمغان آورد. ترور وی در خدمت منافع مشترک ایالات متحده، رژیم اسرائیل و سازمانهای تروریستی مختلف در منطقه از جمله داعش بود. این گروههای تروریستی نه تنها این جنایت را تأیید کردند، بلکه از آن به عنوان "یک اقدام الهی" به نفع برنامههای خود یاد کردند.
۶) مایلم تاکید کنم که نیروهای مسلح ایران قاطعانه متعهد به پیگیری مسیری هستند که شهید سلیمانی در حمایت فعالانه از ملتها و دولتهای منطقه، بنا به درخواست آنها، در تلاش برای نابودی گروههای تروریستی تحت حمایت خارجی در منطقه ما ترسیم کرده است.
موجب امتنان خواهد بود چنانچه مکاتبه حاضر بهعنوان سند شورای امنیت ثبت و گردش کار گردد.
کد خبر 5983724 محمد مهاجرانیمنبع: مهر
کلیدواژه: فرانسه نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قاسم سلیمانی ایالات متحده نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شورای امنیت مجلس شورای اسلامی رژیم صهیونیستی محمدباقر قالیباف جمهوری اسلامی ایران ایالات متحده امریکا انقلاب اسلامی ایران حسین امیرعبداللهیان شهید سیدرضی موسوی قاسم سلیمانی ایران فلسطین سیدابراهیم رئیسی شهید سلیمانی شورای نگهبان سرلشکر قاسم سلیمانی جمهوری اسلامی ایران ایالات متحده بین المللی سازمان ملل ۳ ژانویه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۴۳۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناتو، قلدر ۷۵ساله
به گزارش جام جم آنلاین، ۷۵ سالگی تأسیس ناتو زمانی است که بتوان به بررسی وضعیت فعلی این سازمان پرداخت و از اختلافاتی که گریبانگیر اعضای آن است گفت؛ اینکه چگونه کشورهای اروپایی در داخل این ائتلاف باید برای تجدید سیاستهای فعلی خود برای آیندهای بهتر در قاره اروپا تلاش کنند.
نظام غربی همچنان لفاظیهای قانع کننده خود را درباره دلایل تأسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ۷۵ سال پیش ادامه میدهد. این توجیهات بیش از حد پیش پا افتاده باید مورد مطالعه قرار گیرد تا دلایل انحطاط فعلی سازمان، در بحبوحه سیاستهایی که به جای منافع مشترک، در خدمت منافع خودخواهانه اعضای پیمان هستند، مشخص شود.
یادداشتهای مربوط به وزارت امور خارجه ایالات آمریکا دلیل اختراع ناتو را به زبانی مناسب برای کتاب تاریخ دوره راهنمایی بیان میکند و مینویسد: بعد از ویرانیهای جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی برای بازسازی اقتصاد و تضمین امنیت خود تلاش کردند و ایالات متحده برای جلوگیری از گسترش فرهنگ کمونیستی شوروی به سمت قاره اروپا و سایر نقاط جهان مجبور شد ناتو را در اروپا تأسیس کند.
این استدلالهای نمادین برای دکترین ناتو بسیار ابتدایی هستند و آن را میتوان از بیشتر اظهارات مقامهای کشورهای غربی که این سازمان را تأسیس کردند و همچنان بر آن تسلط دارند، استخراج کرد. لفاظیهای ناتو مواقعی میان دوستی و تهدید در نوسان است. هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۵، تشکیل این پیمان را برای عملیات مرزی مهم دانست و نسبت به کسانی که ممکن بود خود را متمایل به جنگ نشان دهند، سختگیری میکرد.
این نوع گفتمان حقایق انکارناپذیری را مخفی میکند که نمیتوان آنها را انکار کرد. در واقع، ایالات متحده از نظر نظامی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم قدرتمندتر بود و این به سرعت در «برنامههای پنج گانه مارشال» با هدف بهبود اقتصادی نمایان شد.
یک بُعد این برنامهها راهبردی است و اقدام خیرخواهانه واشنگتن به شمار نمیرود که با هدف بهبود شرایط اقتصادی کشورهای منتخب مهندسی شده باشد؛ کشورهایی که برای دهههای آینده متحدان ثابت قدم ایالات متحده خواهند بود. در همین راستا لستر پیرسون، وزیر امور خارجه کانادا تأسیس ناتو در آن زمان را به شرایط قدرتی که از آن به عنوان حافظ صلح جهانی یاد میشد، مرتبط دانست.
بنابراین، رابطه پدرانهای میان ناتوی تحت سلطه ایالات متحده ایجاد شد که به سایر نقاط جهان گسترش یافت و به اعضای قدرتمند این سازمان اجازه داد به نمایندگی از بقیه کشورها و بیشتر خارج از چتر سازمان ملل متحد مفاهیمی مانند صلح و امنیت، خطرات و درنهایت تروریسم را تعریف کنند.
با وجود این، نخستین درگیری بزرگی که به وسیله ناتو ایجاد شد، بر سر تهدیدات خارجی علیه اروپا یا قلمرو آمریکا نبود، بلکه هزاران مایل دورتر از هر دو سوی اقیانوس اطلس، در شبه جزیره کره شکل گرفت؛ جایی که گفتمان سیاسی اعضای ناتو حول محور متمرکز جنگ داخلی در شبه جزیره بود و از آن به عنوان نمونهای از «تجاوز کمونیستی» یاد میکردند. این نوع تعریف ناتو را مجبور به واکنش، مداخله و شرکت در جنگ ویرانگر کره میان سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ کرد.
بیش از هفت دهه از عمر این پیمان میگذرد و نتیجه جنگ کره، شکنندگی استدلالهایی را که برای توجیه مداخله مطرح شد، زمانی که کره شمالی سخت میجنگید تا دایره انزوای خود را بشکند، ثابت کرده است. با وجود این، جنگ کره بدون پایان رسمی متوقف شد و مردم آن منطقه تا امروز در وضعیت متناقض میان جنگ و صلح زندگی میکنند؛ یعنی ممکن است در هر لحظه جنگی همه جانبه آغاز و توجیهی دائمی برای حضور نظامی آمریکا در آن منطقه باشد. رویکرد مشابهی که در بیشتر مداخلات ناتو در سایر مناطق جهان ازجمله عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳)، یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، لیبی (۲۰۱۱) و سایر مناطق و کشورها دنبال شده است.
با وجود این، ناتو اکنون توانایی آغاز و افزایش تنش دارد و شاید هم نسبت به پایان دائمی درگیریها بی میل نباشد، بحرانی واقعی که این سازمان ۷۵ ساله تمایلی به دست کشیدن از آن ندارد. گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا در روزنامه دیلی تلگراف گفت، ناتو باید بپذیرد که اکنون در دنیای قبل از جنگ است. وی به اعضای ناتو انتقاد کرد که همچنان نمیتوانند حداقل هزینههای دفاعی مورد نیاز خود را برآورده کنند که معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست.
این نوع نگرانیها بیشتر به وسیله سران و مقامهای ارشد ناتو بیان میشود که یا درباره جنگ قریبالوقوع با روسیه هشدار میدهند یا از یکدیگر به دلیل کاهش نفوذ این سازمان که زمانی قدرتمند بود، انتقاد میکنند.
در حال حاضر بیشتر تقصیرها گردن دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکاست که آشکارا تهدید کرد ناتو را در دوره ریاست جمهوری اش ترک خواهد کرد. با وجود این، اظهارات و تهدیدهای توهین آمیز ترامپ به همان اندازه که ناشی از علائم و مشکلات فزایندهای است که سالها قبل از ورود وی به کاخ سفید و خروج چشمگیرش از آنجا ادامه داشت، محصول بحران پیمان ناتو نیست.
بحران ناتو را میتوان با این واقعیت خلاصه کرد که تشکیلات ژئوپلیتیکیای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو وجود داشت، دیگر وجود ندارد. جنبه اصلی رقابت جدید جهانی را نمیتوان تنها به جنبههای نظامی کاهش داد، زیرا در دو دهه گذشته اروپا تا حد زیادی بر منابع انرژی، مبادلات تجاری و حتی تبادل فناوری با کشورهایی که ایالات متحده دشمنان خود میداند؛ مانند چین، روسیه و دیگران متکی بوده است.
بنابراین، اگر اروپا به خود اجازه دهد زبان تک قطبی ایالات متحده را درباره دشمنان و متحدانش بپذیرد، این قاره بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد، به ویژه اینکه اقتصادهای اتحادیه اروپا در حال حاضر زیر بار جنگهای مداوم و محدودیتها در تأمین است. همه این چالشها را دیگر نمیتوان با انداختن بمب بر سر دشمن حل کرد و تغییر ماهیت جنگ، جنگهای سنتی را تا حد زیادی بیاثر میکند.
گرچه جهان تا حد زیادی تغییر کرده، اما ناتو همچنان به دکترین سیاسیای متعهد است که به دوران گذشته بازمی گردد. در هر صورت زمان آن فرا رسیده است ناتو در میراث ۷۵ ساله خود تجدید نظر کند، آنقدر شجاع باشد که مسیر را کاملاً تغییر دهد و به جای اینکه همیشه در حالت جنگی باشد، برای صلح واقعی تلاش کند.
منبع: راهبرد معاصر